مبارزات ربیعه قدیر
«این لقبی است که مردم به من داده اند» و این توضیحی است که ربیعه قدیر درباره لقب «مادر اویغور» که بدان مشهور شده است، می دهد و از مسئولیت سنگینی که بر شانه های او
پدید آورنده : مینا عریبی
زن مبارز چینی/مادر اویغور
«این لقبی است که مردم به من داده اند» و این توضیحی است که ربیعه قدیر درباره لقب «مادر اویغور» که بدان مشهور شده است، می دهد و از مسئولیت سنگینی که بر شانه های او قرار داده شده پرده بر می دارد، هر کس ربیعه قدیر را در دفتر کار کوچکش که دارای دو میز است، در ساختمانی در چند متری کاخ سفید ببیند، ممکن است باورش نشود که در برابر زنی قرار دارد که در گذشته او را ثروتمندترین زن چینی میخوانده اند و عضو کنگره ملی خلق چین بوده است. زندگی ربیعه قدیر پستی و بلندی های فراوان داشته است ؛ از دشواری های کودکی در خانواده ای که پناه جو، تا رفاه دوران تقرب به دولت چین تا رنج های مادر فرزندان زندانی و رهبر طایفه ای دینی که با نظامی سرکوب گر و توتالیتر مواجه است. اکنون فهیمه قدیر بر پای بندی اش به مبارزه صلح آمیز تأکید می کند و بر کسب پشتیبانی بین المللی برای مسأله ای که در مواجهه با چین دارند متمرکز شده است.وی می گوید: فشارهای بین المللی، بهترین سلاح برای دفاع از ملت اویغور است. این تنها ابزاری است که ما برای دفاع از خودمان در اختیار داریم. اما دولت چین، قدیر را متهم کرده که مغز سازمان دهنده نا آرامیهای اخیر در ولایت سین کیانگ که اویغورها آن را ترکستان شرقی می نامند، است و به کمک نیروهای خارجی با تندروهایی که آرامش و امنیت چین را بر هم می زند همکاری دارد. قدیر، در جایگاه ریاست کنگره جهانی اویغور می کوشد جهانیان را نسبت به رنج های فرزندان طایفه اش آگاه کند اما در همان حال تاکید می کند که فعالیتش وطن دوستانه است و ازخارج حمایت نمی شود.
ربیعه قدیر، قدرتش را در نمایش سیاسی قدرت به دولت چین که شاکله اش را پس از سال ها کار کردن در آن شناخته است، نشان داده است، وی زمانی که مقامات چینی از شهروندان هان تبار سین کیانگ خواستند تا از درگیری با اویغورها پرهیز کنند، آمادگی خود را برای آرام کردن خیابان های سین کیانگ نشان داد و اوضاع را آرام کرد.
عنوان کتاب زندگی نامه فهیمه قدیر بسیار معنا دار است:« نزاع یک زن یک صلح با چین» .
زیرا قدیر نه تنها نماد مردمی نه چندان شناخته شده است، بلکه نماد مشکلات داخلی چین و درگیری های داخلی آن هم هست. وی از مدتی پیش با بزرگ ترین نماد این معادله یعنی دالای لاما رهبر بوداییان تبت و شناخته شده ترین چهره اپوزیسیون چین هم پیمان شده است.
بسیاری از رسانه ها، قدیر را با دالای لاما که نخستین بار او را در تبعیدگاهش در ایالات متحده دیدار کرده، مقایسه می کنند. دالای لاما پس از آمدن قدیر به ایالات متحده به معرفی وی به دیگران تلاش فراوانی کرد. او در مقابل شانزده هزار تن ازطرفداران خود در واشنگتن در نوامبر 2005 در کنار قدیر قرار گرفت و از او تجلیل کردو خواستار احترام به همه اقلیت ها شد. این دیدار نخست میان آن دو به همکاری مستحکم میان آن دو انجامید. دالای لاما حتی بر کتاب زندگینامه ربیعه قدیر، مقدمه نوشته است. سازمان های بشر دوستانه و در رأس آنها، سازمان عفو بین الملل از قدیر حمایت کرده و در طول سال های حبس وی خواستار آزادی او شده است. ربیعه قدیر مدعی است که در سال های زندان موردشکنجه روانی و نه بدنی قرار گرفته است. وی می گوید آشنایی مقامات چینی با آوازه اش در خارج، سبب شده تا آنها به طور نسبی مراعات او را بنمایند و از آزار و صرف نظر کنند. رویا رویی قدیر با دولت مرکزی چین و دستگیری او و زندانی شدن به مدت شش سال و سپس آزادی و تبعید به ایالات متحده را همه می دانند. اما زندگی او در پیش از این دوره فراز و نشیب هایی از زندگی ای فقیرانه و ساده تا عرصه قدرت سیاسی در چین را شامل می شود.
قدیر در 21 ژانویه 1947 در یک خانواده فقیر اویغوری به دنیا آمد. در شانزده سالگی پیش از به پایان بردن تحصیلاتش ازدواج کرد. بلند پروازی ای که از کودکی داشت، مسیر زندگی او را به سمت و سویی پیش بینی نشده برد. او در پی موفقیت بود و امپراتوری ای بنیاد نهاد که از کار رخت شویی برای دست یابی به نان شب آغاز شد و انجمن مادران هزار خانواده را تاسیس کرد که فرصت کاربرای زنان اویغور فراهم می کرد. و اوج موفقیتش زمانی بود که 8 شرکت بزرگ را تاسیس کرد و مجله امریکایی فوربس در سال 1995 او را ثروتمندترین شخصیت چینی نامید.
قدیر نیز همانند بسیاری دیگر از مردم چین از گشایش اقتصادی نسبی دهه هشتاد قرن بیستم در این کشور بهره گرفت و شرکت تخصصی و حرفه ای لباس شویی خود را درسال 1987 تأسیس کرد و پس از آن مراکز تجاری بزرگی را راه اندازی کردو به فعالیت در زمینه ملک و ساختمان روی آورد.
گذشته از فعالیت های تجاری، اهتمام قدیر به احیای حقوق مردم اویغور معطوف شد و از طریق نهادهای خیریه، به ویژه در ولایت سین کیانگ دست به اقدامات حمایتی نسبت به آنان زد.
موفقیت قدیر در زمینه اقتصادی، درهای جهان سیاست را به رویش باز کرد، که معمولا در چین، بسیار باریک است و در نیمه دهه نود، فهیمه قدیر به نمایندگی چین در سازمان ملل منصوب شد. وی زمانی که به اوج موفقیت فعالیت های حرفه ای اش رسید، از شوهرش طلاق گرفت و پس ازآن با صدیق روزی ازدواج کرد که در فعالیت های انسان دوستانه با او شریک شد.
اما آنچه که به تیرگی روابط او با دولت چین منجر شد، اعتراضات او به نقض حقوق انسانی مردم اویغور از سوی دولت بود. وی می گوید: «من به دولت چین اعتماد داشتم و تصور می کردم که اگر سخن از نقض حقوق بشر درسین کیانگ به میان آورم، دولت چین بیدار می شود و جبران می کند.» اما سخن قدیر از این نقض ها و دیدار وی با برخی فعالان حقوق بشر در داخل و خارج چین، مقامات چینی را به خشم آورد. همسر قدیر نیز تحت پیگرد قرار گرفت ولی به خارج گریخت و در سال 1996 به ایالات متحده رفت. مقامات چنین قدیر را مجبور کردند به سبب فرار شوهرش به خارج از او رسماً طلاق بگیرد.
نقطه اوج جدا سری قدیر از دولت چین زمانی بود که در مقام نمایندگی مردم درمجلس خلق چین، نسبت به کشتار صدها تن از جوانان اویغور درناآرامی های 1997 در شهر گلمجا به شدت اعتراض کرد. وی پس از ناکامی در جلب توجه مسئولان دولت مرکزی به سرکوب این ناآرامی ها، تصمیم گرفت نطق رسمی خود را که قرار بود در پارلمان ایراد کند ،پس بگیرد و در نطقی دیگر مستقیماً دولت چین و رفتارش را با ملت اویغور به باد انتقاد بگیرد. دولت چین انتظار داشت، قدیر از دولت، برای سرکوب اویغورها، تشکر کند.
و مدح و ثنایش را بگوید، اما وی فی البداهه نطق دیگری را ایراد می کند و می گوید: «آیا گناه ما این است که چینی ها سرزمین ما را اشغال کردند؟ ما در شرایطی شرم آور زندگی می کنیم». هیچ کس از نمایندگان حاضر به یاری قدیر بر نخاستند وبلکه خشم دولت چین شعله ور شد و این نماینده حق طلب از مجلس خلق (پارلمان) چین اخراج و مصونیت و گذر نامه او لغو شد، زیرا بیم آن می رفت که وی از کشور خارج و به خانواده اش در ایالات متحده بپیوندد.
از این پس قدیر نه تنها فعالیت های حقوق بشری اش را کنار نهاد، بلکه بر حجم و وسعت آن افزود، تا این که در اگوست 1999 مقامات چینی تصمیم می گیرند به اتهام «تهدید امنیت کشور» او را دستگیر کنند. نهایتاً قدیر در حالی که مسیر رفتن برای دیدار با گروهی از اعضای کنگره ایالات متحده و در رأس آنان نانسی پلوسی رییس کنگره بود، دستگیر شد.
مجلس نمایندگان ایالات متحده درسپتامبر 2007 در مصوبه ای خواهان آزادی فرزندان ربیعه قدیر و خودداری دولت چین از سرکوب فرهنگی و زبانی و دینی نسبت به ملت اویغور شد.
در سال 1999 قدیر محکوم به هشت سال زندان شد که دو سال آن در زندان انفرادی گذشت اما فشار رییس جمهور وقت امریکا جورج بوش و تمرکز سازمان های حقوق بشری بر این مسأله سبب شدتا وی پیش از پایان دوره محکومیت خود آزاد شود. قدیر در مارس 2005 آزاد و سه روز پیش از سفر کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت امریکا به پکن، به سوی ایالات متحده پرواز کرد. از آن پس وی در ایالات ویرچینیا ساکن است وبه فعالیت هایش ادامه می دهد.
ربیعه قدیر می گوید که امید به بازگشت به کشورش را دارد، اما نه در قامت یک سیاستمدار، بلکه در قامت یک فعال در زمینه حقوق بشر. با این که وی تصویری مسالمت جواز خود ارائه می کند و از تظاهرات آرام حمایت می کند، دولت چین او را سرکش و حامی فعالیت های تروریستی می داند. روزنامه چینی بیوبلزدیلی که به انگلیسی منتشر می شود، ربیعه قدیر راجدایی طلبی می داند. که با تروریست ها و تندروهای اسلام گرا دست به توطئه علیه دولت زده است و هواداران خود را در داخل و خارج چین به آشوب علیه دولت فرا می خواند .
اما قدیر این اتهامات را رد می کند و می گوید: «دولت چین می خواهد ما را سرکوب کند، فقط برای این که ما مسلمانیم. اتهامات آنان تازه نیست و هیچ تأثیری برفعالیت های ما ندارد.» از زمانی که قدیر از زندان آزاد شد تاکنون هوادارانش برای دست یابی وی به جایزه صلح نوبل تلاش می کنند؛ جایزه ای که دالای لاما درسال 1989 به آن دست یافت و پس از آن آوازه اش در جهان افزون تر شد. دولت چین بارها به احتمال نامزدی ربیعه قدیر برای جایزه صلح نوبل اعتراض کرده و در سپتامبر 2008 به یک گروه مذاکره کننده نروژی اعلام کرد که نسبت به نامزدی قدیر برای جایزه صلح نوبل اعتراض خواهد کرد.
سازمان دیده بان حقوق بشر بالاترین جایزه حقوق بشر سال 2000 م را به وی اعطا کرده و موسسه را فتو در نروژ نیز جایزه حقوق بشر سال 2004 م را به او تقدیم کرده است. ربیعه با این که در ایالات متحده سکونت دارد، اما همچنان نگران فرزندان خویش در سین کیانگ است. وی پیش از آن که مادر جمعیت یازده تا یازدهم و نیم میلیون نفری طایفه اویغور باشد، مادر یازده پسر و دختر است. دخترش عقیده روزی زمانی که بیانیه ای به نمایندگی از خانواده اش را همزمان با ورود مادرش به ایالات متحده قرائت کرد، مشهور شد. وی در این بیانیه گفت: «احساس ما چیزی بالاتر از خوشبختی است. ما از پنج سال و نیم پیش منتظر چنین روزی بودیم و اکنون از همه کسانی که این روز شاد را برای ما رقم زدند. تشکر می کنیم.» اما این ایام شاد در خانواده اشان چندان نپایید و در طی یکسال خانواده قدیر در چین با تنگناها و مزاحمت های فراوان روبه رو شدند. سه فرزند اواپلیکیم، عالیم و قهر در مه 2006 دستگیر و زندانی شدند و پس از مدتی یکی از آنان از زندان آزاد و تحت اقامت اجباری قرار گرفت. دختر او «را شنغول» هم همچنان تحت نظر و اقامت اجباری است و ربیعه در حالی که با شور و حرارت از حقوق طایفه اویغور سخن می گوید، زمانی که به یاد فرزندانش در چین می افتد، صدایش از تب و تاب می افتد. هر چه باشد او مادر است.
طبعاً من بر آنان بیمناکم و دوست دارم آنان را ببینیم، اما رنجی که من می کشم، همان رنجی است که دیگر مادران اویغور هم می کشند.
شاید نزدیک ترین فرد به قدیر، عمرکانات معاون وی در شورای جهانی اویغورها باشد، اما او بیش از آن که معاون وی باشد، مترجم و مشاور قدیر است و مسئولیت تنظیم و ترتیب دیدارهای او را با مسئولان و رسانه ها بر عهده دارد.
فعالان اویغور، ربیعه قدیر را چهره انسانی و بین المللی آرمانی برای عطف توجه جهان به ملتی می دانند که در شرایط سختی زندگی می کند به ویژه آن که قوانین چین، زبان وفرهنگشان را جزء ممنوعات قرار داده است.
ربیعه قدیر چالشی جدی در برابر دولت سرکوب گر چین است. از زمانی که به رغم قوانین چین که تنها داشتن یک فرزند را مجاز می داند، اعلام کرد مادر یازده پسر و دختر است ؛ تا زمانی که چهره رسانه ای و روز منتقد دولت چین شده است. وی می گوید رغبتی به رهبری جنبش جدایی طلب را ندارد و فقط خواستار حمایت از حقوق و حق زندگی است و نه جز این. سرمایه قدیر در چین در دهه نود قرن بیستم حدود 5/29 میلیون دلار بر آورد شد، اما وی پس از زندانی شدن این سرمایه را از دست داد، چنان که زندگی خانوادگی اش را هم از دست داد و نیمی از فرزندانش از چین خارج شدند و حق بازگشت ندارند. اما وی تأکید می کند که آمادگی پرداخت هر هزینه ای را برای بهبود اوضاع مردم اویغور دارد و می گوید: من از حقوق اویغورها دفاع می کنم نه برای آن که هم نژاد من هستند، بلکه وظیفه انسانی خود می دانم که ظلم را نپذیرم.
منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 266
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}